پاییز و بارون
پاییز و بارون
شعر از : آتش
16 مصرع
مهر 1399
تابستون تموم شد و سوختیم تو گرما
حالا پاییز اومده هفت رنگ و زیبا
میگن پاییز عاشقه میون فصلا
من تو پاییز فقط دارم یک تمنا
من باشم تو باشی و شرشر بارون
جز ما هیچکی نباشه بجز خدامون
راه بریم با هم رو برگای خیابون
دست به دست هم بدیم به زیر بارون
دو تایی یکی بشیم یک دل و مجنون
از ته دل بخونیم با هم دوتامون
دیگه دنیا رو می خوام چه کار خداجون
وقتی پاییز باشه و من باشم و اون
اگه دنیارو بهم بدن بی قانون
برام ارزش نداره بی اون و بارون
این خود خوشبختی پاییز و بارون
اون باشه برای من منم واسه اون