
شعر "لغت نامه عشق"
از پس پرده برون شد دست نامرد فلک
بازی این چرخ گردون همچنان چرخ و فلک
ای فلک فریادها دارم من از جور زمان
قلب پاکی در کف نامردمان صد کلک
این شراره های آتش از دلم بیرون پرد
آتشی در سینه دارم کی شود قلبم خنک ؟
ای فلک ما کاشتیم ، دانی که برداشت نشد
خستگی مانده به تن از پس بیداد فلک
خس و خاشاک شدند آدمکان نیمه راه
دوستان روز قبل خنجر به دست با صد کلک
این چنین کردند سپس ایمان ما بر باد شد
ما که بودیم پاکباز و مومنی دور از کلک
از پس نیش همین آدم نمایان است کنون
چشم ما ترسیده از نیش دم این عقربک
عقربی که از قدیم گویند نیشش کین نبود
بلکه در طبیعتش بود کند قتل با کلک
جای سالمی نمانده در دل از جور فلک
عاشق عقرب شدم نیش پشت نیش با صد کلک
قلب من اکنون به سختی یک میان در تپش است
وای از نامردی آدمکان پر کلک
سادگی کردم ، صداقت پیشه کردم ، من کنون
مانده ام با یک دل صد چاک ، داد از این فلک
پایان شعر ؛ صد کلک
- نام شعر : لغت نامه عشق
- شاعر : نیما آتش
- شناسه : N_atash_404_01_26_00004
- تاریخ سرودن اثر : : 012_05_403
- ژانر : عارفانه ، عاشقانه
- وزن : هجایی
توجه :
انتشار این شعر در سایت ها و شبکه های اجتماعی با ذکر نام شاعر بلامانع است .